بیتی از بیدل که مسیرزندگی بهداروندراتغییرداد؛
اکبر بهداروند متولد ۱۳۲۹ اندیمشک است. او یار دیرین کیهان فرهنگی و دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و اکنون ساکن کرج میباشد. او چندین دهه از عمر پر برکت خود را صرف پژوهش و تفحص بر اشعار بیدل دهلوی و سبک هندی نموده است. بهداروند ی کاملا شناخته شده به عنوان یکی از بیدل پژوهان
اکبر بهداروند متولد ۱۳۲۹ اندیمشک است. او یار دیرین کیهان فرهنگی و دبیر بازنشسته آموزش و پرورش و اکنون ساکن کرج میباشد.
او چندین دهه از عمر پر برکت خود را صرف پژوهش و تفحص بر اشعار بیدل دهلوی و سبک هندی نموده است. بهداروند ی کاملا شناخته شده به عنوان یکی از بیدل پژوهان معاصر است. مطالب منتشر شده توسط او، درباره بیدل تا پیش از آن توسط هیچ یک از پژوهشگران”بیدل پژوه” انتشار نیافته بود.
در فرصت کوتاهی توانستیم با او که زبان بذله گویی نیز دارد گفتگویی صمیمانه داشته باشیم، که در این شماره به بخشی از این گفتگو میپردازیم.
به عنوان اولین پرسش از شما، چگونگی آشنایی خود را با بیدل برای خوانندگان ما شرح دهید.
در ایام جوانی و در دوران تحصیل تا سالهای اول و دوم و سوم دبیرستان شاگرد پربدکی نبودم. در دوره دوم دبیرستان دو سال مردود شدم و در سال آخر ناامید و مایوس بودم . پدرم که مردی اهل ذوق و مطالعه بود و نسبت به حالات من سخت آشفته شده بود روزی با خط درشت روی یک ورق برایم نوشت:
من نمی گویم زیان کن یا به فکر سود باش ای ز فرصت بی خبر در هر چه هستی زود باش
بیدل شعر تاثیری شگرف و عمیق بر وجودم گذاشت. بی آن که به رویش بیاورم با درس آشتی کردم و قبول شدم . اگر چه این شعر جرقه ای در خرمن احساس من زد اما در دوران سر بازی آن را فراموش کردم .
آیا آشنایی اولیه ، سبب شد تا بدون فاصله زمانی بدان استمرار بخشید؟تاثیر بیدل از نظر ساختاری در شعرهای شما موثر افتاد یا تفکر ادبی تان را تحت تاثیر قرار داد؟
در شهر کوچک ما ، با چند تن از دوستان شاعر، که از آن عده، من و حسین مهرآذین زندهایم و بقیه به رحمت ایزدی پیوسته اند، به خواندن اشعار قدما و معاصرینی میپرداختیم و هیچ در کار بیدل و خواندن اشعارش مستمر عمل نکردیم.
استیلای بیدل بر فکر و اندیشههای شاعرانه من بعد از سالهای ۶۵ رخ داد که با مراجعه به اشعارم میشود این تاثیرپذیری را استنباط کرد.
چرا صائب تبریزی بسیار زودتر در ایران مورد توجه قرار گرفت و مدافعان و شارحان و مروجانی پیدا کرد و به دانشگاهها راه یافت. تاریخ آشنایی با بیدل از کی آغاز میشود و چه مراحلی را طی کرده است؟
وقتی دانشگاه تهران آغاز به کار کرد ، اهل دانشگاه کمتر مدرک علمی داشتند ضمن اینکه بیشتر آنان یا خراسانی بودند یا تفکر شعر خراسانی داشتند. اینان به علت عدم ادراک شعر سبک هندی آن را مبتذل و مهوع قلمداد میکردند و همیشه در دفع آن میکوشیدند، حتی صائب را هم مجال نفس کشیدن و خودنمایی ندادند تا این که”زین العابدین موتمن کاشانی” گزیدهای از کارهای صائب را انتخاب و چاپ کرد و این عمل سبب آشنایی اهل دانشگاه با تفکر شاعران سبک هندی شد. بیدل را میشود با رجوع به”تاریخ ادبیات در ایران” نوشته دکتر صفا خواند ولی متوجه مفاهیم اندیشههای بیدل نشد. مرحوم اوستا از دوستان نزدیک”خلیل الله خلیلی” از شاعران افغانی بود، وی کلیات چهار جلدی بیدل را که توسط”خال محمد خجسته”تهیه شده بود به اوستا هدیه کرد.
اما در ایران دکتر محمدرضا شفیعی کد کنی قبل از همه و در سالهای پیش کتابی با عنوان” شاعر آینه ها” درباره بیدل چاپ کرد که مقالات خوبی دارد.
ولی به طور پراکنده جوانی مهربان و اهل فضل به نام”سید عباس معارف” با چند تن از دوستان نزدیکش، بیدل خوانی و تفسیر شعر بیدل را داشتند.
توسط یوسفعلی میرشکاک غزلهای بیدل دهلوی از روی کتاب های مرحوم استاد اوستا ( یعنی همان آثاری که هدیه گرفته بود) به صورت افست چاپ شد که نقش موثری در آشنایی با شعر بیدل ایفا کرد.
میرشکاک همچنین طی این سالها مقالاتی پیرامون بیدل نوشت که خوب و تازه بود. بعد از ایشان” زنده یاد سید حسن حسینی” کتابی در این زمینه با عنوان” بیدل- سپهری –رئالیسم” چاپ کرد که کاری خوب با نگاه تازهای بود.
کلیات بیدل که در کابل به چاپ رسید بسیار مغلوط و چاپ بدی است ولی این آغازین کار برای ما شاعران بسیار مفید بود. در افغانستان دوستان افغانی مانند”قندی آغا”و ” مهجور” در زمینه ” بیدل پژوهی” فعالیت داشتند.
بنده در سال ۱۳۷۰ موفق به تهیه آثار بیدل شدم و آنها را در سه جلد چاپ و منتشر کردم که همراه شد با نقد های خوب و نا خوب از علاقمندان بیدل. با این حال این چاپ در زمان کم نایاب گردید . بعد از آن با جدیت و کوشش و دانایی بیشتر به تصحیح آثار بیدل پرداختم ضمن اینکه مقدمه هم مینوشتم . به طور کلی با جمع آوری آثار بیدل، غزلیات، رباعیات، آثار منثور و مثنویات را منتشر کردم که با استقبال دلگرم کنندهای مواجه شدند .
اگر آشنایی با بیدل را به مفهوم” بیدل شناسی”هم پیوند بدهیم از چه کسی آغاز میشود و اکنون چه کسانی هستند؟
آشنایی با بیدل را نمی توان به مقوله” بیدل شناسی” ارتباط داد زیرا تصحیح کننده، اشعار خوب را از نا خوب تشخیص میدهد و معایب شعری را تصحیح میکند و آن را چاپ میکند مثل اینکه کسی دیوان حافظ را تصحیح کند، دیگر به تفسیر و شرح اشعار حافظ نمیپردازد و این کار را به دیگری واگذار میکند ، زیرا تصحیح با شرح و تفسیر از دو سنخ اند.
یوسف علی میرشکاک ، شاعر انقلاب از جمله کسانی است که کلیدهای فهم فرهنگ بیدل را خوب میشناسد و ای کاش فرصتی میداشت تا میتوانست به صورت جدی و با آگاهی بیشتر و بهتر به کارهای بیدل میپرداخت ، دریغ که تا کنون فراغی برای این شاعر در این جهت فراهم نشده است.
از غیر ایرانیان باید از استاد ” نجیب مایل هروی” یاد کنم که اندیشمندی بزرگوار است و بیدل را با نگاه ژرف خود خوب استنباط میکند. ای کاش استادان فلسفه و ادبیات دانشگاههای ایران زمین را به طور جدی و چشمگیر در جهت تفکر شناسی و اندیشه پروری بیدل تلاش و کار میکردند.
با تشکر از شما که وقت ارزشمندتان را در اختیار هفته نامه تریبون شهر قرار دادید
با هم غزلی از سرودههای استاد اکبر بهداروند را به زمزمه مینشینیم:
تابوت ماهتاب سر دوش بادها
بی پرچم است کشتی خاموش بادها
پُر ازشکوفه شد عطش شاخههای گل
آویخت بر درخت چو تن پوش بادها
درارتفاع شب،شب ضحاک اهرمن
عکس دو مار بود سر دوش بادها
خاکستر اجاق سحر،شعله میکشد
با خنده بنفشه در آغوش بادها
پیچیده شد چو آینهای درنمد دلم
از بیم سنگ وموج تب جوش بادها
صبح کدام حادثه در آسمان دمید
کآید صفیر صاعقه در گوش بادها
این راز سر به مهر، چو مرغابیان اشک
با عطر گل شکفت درآغوش بادها
گل میکند ترانه باران به ناودان
در بارش شراب غزل نوش بادها.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰