لیلی در منظومه «لیلی و مجنون» نظامی گنجوی
زنان در ادبیات فارسی داستان عشق لیلی و مجنون از جمله منظومههای غنایی ادب فارسی در قرن ۶ هجری قمری است که از دیرباز مورد اقبال نویسندگان و شعرای فارسی زبان و غیر فارسی زبان قرار گرفته است تا جایی که بیش از هفتاد مثنوی به تقلید از مثنوی لیلی و مجنون نظامی سروده شده
زنان در ادبیات فارسی
داستان عشق لیلی و مجنون از جمله منظومههای غنایی ادب فارسی در قرن ۶ هجری قمری است که از دیرباز مورد اقبال نویسندگان و شعرای فارسی زبان و غیر فارسی زبان قرار گرفته است تا جایی که بیش از هفتاد مثنوی به تقلید از مثنوی لیلی و مجنون نظامی سروده شده است.
قیس ملقب به مجنون در مکتب خانه عاشق دختری به نام لیلی میشود. بعد از فاش شدن عشق آنها، پدر لیلی از ملاقات دو دلداده جلوگیری میکند. شدت عشق مجنون به جایی میرسد که پدر و بزرگان بنی عامر نگران حال او شده و به خواستگاری لیلی میروند اما پدر لیلی به دلایلی با این ازدواج مخالفت میکند و مجنون با پریشانی ترک خانه کرده و آواره کوه و دشت شده و همنشین دام و حیوانات وحشی میشود.
لیلی چو بریده شد ز مجنون
می ریخت ز دیده دُرّ مکنون
مجنون چو ندید روی لیلی
از هر مژه ای گشاد سیلی
پدر تنها راه نجات فرزند از این عشق جانگداز را رفتن به حج و توسل به خدای کعبه میداند. هنگامی که مجنون به کنار کعبه میرسد از خدا میخواهد که عشق او را نسبت به لیلی جانسوزتر کند.
یارب تو مرا به روی لیلی
هر لحظه بده زیاده میلی
از عمر من آن چه مانده بر جای
بستان و بر عمر لیلی افزای
و دوباره بعد از بازگشت از کعبه مجنون آواره دشت و بیابان میشود. حتی «نوفل» شجاع هم در رساندن مجنون به لیلی به جنگ با قبیله لیلی میپردازد ولی نتیجهای نمیگیرد.
ازدواج اجباری لیلی با «ابن سلام» باعث پریشان حالی و رنج بیپایان مجنون میشود و از طرفی لیلی نیز بسیار رنجور میشود زیرا لیلی زن است و به دلیل محدودیتهای اجتماعی و آداب و رسوم قبیلهای با شخصی که هیچ علاقهای به او ندارد به اجبار ازدواج کرده است و به خاطر وفاداری به مجنون هرگز حاضر نمیشود که خواستههای همسرش را برآورده سازد ولی بی هیچ تلاشی سرنوشت تلخ خویش را میپذیرد، زیرا اگر راز دل با پدر بگوید مایه آبروریزی قبیله خواهد شد و دختر دل شکسته و پابسته به خانه شوهر میرود و نمیتواند از حصار تنگ خانه پا بیرون نهد. در منزل پدر از ترس پدر و نام و آبرو و در خانه همسر در تنگنای شوهر و آداب و رسوم قبیلهای گرفتار میشود و برعکس مجنون که آشکارا عشق خود را در کوی و برزن و کوه و دشت بیان میدارد، پنهانی رنج میکشد و اندوهگین است و در خفا اشک میریزد.
بعد از مدتی همسر لیلی در اثر بیماری از دنیا میرود و باز هم به خاطر محدودیت، زنان باید مدت طولانی را به دور از دیگران در خانه همسر فوت شده به سر برد و در قید و اسارت قبیلهای بماند و لیلی آشکارا و به ظاهر در فوت همسر ولی در دل خویش به خاطر فراق از یار میگرید و عاقبت دار فانی را وداع میکند.
مرگ لیلی در اوج دلدادگی و حسرت و اندوه، نقطه اوج داستان است. مجنون با شنیدن خبر مرگ لیلی، خود را کنار قبر او میرساند و ای دوست گویان! با در برگرفتن قبر لیلی جان میدهد.
دکتر طیبه حاجی محمدی
مدرس دانشگاه علوم و تحقیقات
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰