کابینهٔ ایرانِ کوچک درحسرتِ مدیرانِ بزرگ! نگاهی گذرابه ساختارثابت مانده و بعضاً دچارسکون و رکود مطلق گردیدهٔ حوزه های مدیریتی استان البرز ،درسالیان متمادی، و آمد و شد چندین استاندار، مؤید این مدعاست که: متأسفانه، هیچ اهتمامی درتصمیم گیران این استان و بویژه استاندارانِ اغلب غیربومیِ آن،درراستایِ پویاسازی و تغییر و تحول بنیادین در برهم
ازمُفت، حرف زدنِ معلمان تاحرفِ مُفت زدنِ مسئوولان! وقتی آخرین معیارهاونمایه هایِ خطِ فقر،حاکی از آن است که ،خانوارهایی که درآمدماهانه اشان، کمترازپنج میلیون تومان است!قطعا جزوِ دهک هایِ زیرخطِ قرمزِفقر،محسوب می شوند!حالا محاسبه بفرماییدکه چه میزان ازمردمِ مفلوک وتحقیرشده یِ این مملکتِ فلک زده!باوضعیتِ فلاکت بار،ِاموراتِ زندگیِ خِفّت بارشان راباشکمِ خالی وشرمساری، می
به کارگیری عنصرشتاب وعدم شناخت وجامعیت علمی ونیز تخریب عامدانه وخصومت آمیز حزبی وجناحی و عصبانیت وعجالت عاری ازخجالت وآمیخته باحب وبغض درتصمیم گیری ها، نه تنها درپیشگاه ارباب عقول بلکه ازدیدگاه شرع مبین اسلام نیز مذموم ومردود شمرده است! داستان تاسف باری که سال هاست ازسوی افراد ذی نفوذ،فاقداخلاق درجناح های مختلف البرزباعقده گشایی
رمزگشایی از جعبه سیاهِ تبلیغاتِ پروپاگاندایی در شهر! سریال قصههای پرغصه، فقدان مدیریت کارآمد و غیرسیاسی در کرج، کم کم به فیلمهای هندی وسریالهای هزار قسمتی ترکیهای شباهت یافته است. گویی قرار نیست این کودک سرراهی! سر و صاحبی شایسته و لایق پیدا کند و از زیر سایه سیاه پدرخواندهها و ناپدریهای عاشق پول و